رویش چهارمین دندان
از دیروز دندون چهارمتم داره خودنمایی می کنه دیگه برا خودت مرد شدی
گریه ها و جیغ های صدرا برا در در
سلام پسر شیطونم قرار فردا بریم بجنورد و دوشنبه میریم سمت شمال،خاله تکی از طرف اداره ویلا گرفته و میریم بابلسر. امیدوارم پسر خوبی باشی و مامانی رو اذیت نکنی و اینکه تغییر آب و هوا باعث نشه مریض بشی.راستی الان حدود 6 روز امپرازول بهت نمیدم خدا کنه خوب شده باشی جدیدا تا میبینی من یا بابا لباس می پوشیم جیغ میکشی و گریه میکنی تا شما رو هم ببریم وقتی بابایی بغلت می کنه حسابی از اینکه میخوای بری در در ذوق می کنی. همین امروز چادر پوشیدم که برم حیاط لباسا رو پهن کنم کلی پشت سرم کریه کردی بابا شما رو آورد لب پنجره که من ببینی شاید آروم بشی ولی نشد برا همین اومدم خونه و بردمت حیاط و با هم سوار تاب شدیم و شما حسابی خوشت اومد حیف که نمی تونم تاب خودت...
گوشواره های گیلاسی
یادش بخیر بچه که بودیم همیشه دوتا گیلاس رو آویزون گوشمون میکردیم و میگفتیم گوشوار ه هام خوشگلن یکی نیست بگه مگه شما دختری به قول مامان اختر عروسک زنده گیرت اومده حسابی باهاش بازی می کنی چه ژستی گرفته ناقلا ...
وقتی صدرا اجازه نمیده مامان لباسها رو اتو کنه
سلام مامانی چیکار می کنی؟ اون چیه اون پشت قایم کردی؟؟؟ باشه حالا که اتو رو نمیدی دست بزنم منم نمیزارم کارات بکنی اوم چلا اینجوری نگام میکنی فکر کنم کار بدی کردم ...
دست دسی
کامل یاد گرفتی دست دسی کنی خیلی بانمک و سر سنگین اینکار انجام میدی،دست راستت ثابت نگه میداری و با دست چپ میزنی به دست راست. هر سری خواستم ازت عکس بگیرم نشد ،دوربینمم خونه مامان اختر جا مونده ...
رویش سومین دندان
سلام مامانی میگم چرا اینقدر نق نقو شده بودی،میدونستم از دندونات ولی همش میترسیدم به خاطر حساسیتت باشه.روز سه شنبه دندون سوم(دندون بالایی سمت چپ) هم نمایان شد وقتی داشتم باهات بازی می کردم موقع خندیدنت دیدم.دوست دارم جیگر طلا
لمکده
حالا که میتونی بشینی بابایی استخرت باد کرد تا داخلش بازی کنی و سرگرم بشی اولین باری که داخلش نشستی حسابی خوشت اومد و با لمکده اشتباه گرفتیش ...