عکس ها جا افتاده
بچه جون مگه کتاب میخورن!!!!!!!!! عزیزم کتاب میخونن . دستم به بابات برسه که این کتابا روداده دستت شما هم از خجالتش در اومدی روروئک سواری در حیاط مامان اختر صدرا و مخلوط کن جیگمل مامان اینجوری نگاهم نکن، نترس ازت نمیگیرمش موش موش یادش بخیر هر کار کردیم از کریرت خوشت نیومد بعد از مدت ها آوردمش و شما حسابی استقبال کردی و خوشت اومد یه خواب راحت بعد از یه خواب راحت شروع کردی به فضولی و در آخر هم خسته شدی مامانی نگفتی تو گلوت گیر میکنه خاله تکی داشت برا تولد کوروش کیک درست میکرد ، گردو های خرد شده رو گذاشتیم سر سفره که یه خورده اش برا صبحانه بخوریم،همه گی سر گرم کیک شدیم که یه دفه دید...